عوض رنجبر، ۵۷ ساله، نصاب کنتورهای گاز اهل خلخال در استان اردبیل، مردی بود با زندگی ساده، اما پرمسئولیت؛ پدری دلسوز برای سه فرزند و همسری مهربان. او که پیشتر عمل قلب باز انجام داده بود و همواره تحت مراقبت پزشکی بود، برای دیدار با دختر تازهعروسش به کرج سفر کرد، اما این دیدار به آخرین لحظات زندگیاش تبدیل شد.
همسرش در شرح روزهای دشوار گفت: «۲۹ مهرماه از خلخال به کرج آمدیم، برای دیدن دخترمان که تازه عروس شده بود. آن روز بعد از دیدار به بیمارستان رجایی تهران رفتیم تا همسرم آزمایش پیتی بدهد. همه چیز تحت کنترل بود، اما وقتی به خانه برگشتیم، شب ساعت ۱۱:۳۰، ناگهان او روی زمین افتاد. دهانش کج شده بود که فهمیدم اتفاقی جدی رخ داده است. اورژانس آمد و عوض را ابتدا به بیمارستان رجایی کرج و سپس به بیمارستان مدنی منتقل کردیم. پزشکان گفتند خونریزی مغزی شدید است. یک هفته در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود و در نهایت مرگ مغزیاش تأیید شد.»
تصمیم بزرگ
در آن لحظات دشوار، خانواده با تصمیمی پرچالش، ولی انسانی روبهرو شدند؛ آیا اجازه دهند اعضای بدن عزیزشان، زندگی را به دیگران هدیه کند؟ همسر عوض گفت: «همسرم کارت اهدای عضو داشت و من هم کارت داشتم. با رضایت و قلبی پر از اندوه، تصمیم گرفتیم اعضایش اهدا شود. حالا کلیهها، کبد و دیگر اعضای همسرم فرصتی دوباره برای زندگی دارند.»
غم از دست دادن او هنوز سنگین است، خانهای که با حضور پدر و همسر گرم بود، حالا خلوت شده است. دخترش تازهعروس بود و دو فرزند دیگرش مجردند، اما در دل این اندوه، شعلهای از آرامش روشن شده است. همسرش میگوید: «میدانیم که عزیزمان هنوز زندگی میکند، در وجود کسانی که نجات یافتهاند. این فکر کمی دل ما را آرام میکند.»
زندگی عوض رنجبر یادآور این حقیقت است که حتی در لحظه تلخ مرگ، میتوان نوری از امید و زندگی برای دیگران روشن کرد. عوض رنجبر با اهدای اعضای بدنش نشان داد که بخشش و مهربانی میتواند فراتر از مرزهای زمان و مکان ادامه یابد، جانهایی که اکنون نفس میکشند، یادگار حضور او هستند.